۱۳۸۴ شهریور ۳, پنجشنبه

این روزهای گذشتنی 1

اینجا کرمانشاه است . کافی نتی حوالی خوابگاه در محله ای به نام کارمندان.
از خوبی های اینجا این هم هست که از همه جا بی خبری .
صبح زود سر کار و تا عصر که برگردیم خانه ، دوش بگیریم و شام بخوریم و لا لا
اگر بشود چند سطری هم از روزنامه ی صبح
راستی شرق دیروز صفحه 13 و 14 ، ویژه نامه استاد لرزاده که علی هم مقاله ای داشت و دستی در جمع اوری مطالب . بخوانید تا رستگار شوید !
این مجلس هفتم هم که حال ردیفی داد به رییس جمهور محبوب . اک هی بابا
دلم برای اهواز و بجه ها لک زده . قرار وبلاگی هم که گذاشتند ، خداوند حفظشان کناد
دیگر ملالی نیست جز

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

ما در راه دوست از سر میگذریم سبیل که سهل است

ناشناس گفت...

من و مي جام و لب و باره دگر..ياد روزي كه شدي همره من...دود و شرب و نامه هاي يك دوست ..توي يك جعبه چوبي هوس خواندن و سوز..سرخي رنگ شراب و پاي يك شومينه...مي تو خواندي با صايي پر شور...: مثال توره ماهيا بند دلم از هم گسسته

ناشناس گفت...

من و مي جام و لب و باره دگر..ياد روزي كه شدي همره من...دود و شرب و نامه هاي يك دوست ..توي يك جعبه چوبي هوس خواندن و سوز..سرخي رنگ شراب و پاي يك شومينه...مي تو خواندي با صدايي پر شور...: مثال توره ماهيا بند دلم از هم گسسته

ناشناس گفت...

پويا با سوز مي نويسد و من تند تند اشك مي ريزم

ناشناس گفت...

دلم ذره ای بی خبری و آرامش می خواهد... دور ...دور....دورتر...

ناشناس گفت...

اینجا هم جای تو خالیست!
قرار وبلاگی بدون تو که حالی نداردآقا.مواظب خودت باش.

ناشناس گفت...

ملالی نیست جز دوری شما...
می گم این خوابگاه شما تو محله ی فامیلای ماست ها.خلاصه در خدمتیم آقا.

ناشناس گفت...

درود با دو شعر به روزم آسمانم را آبی کن

ناشناس گفت...

آنجا مرد میشوی و برای ما سوغاتی می آوری.این رسم مردانگیست،یادت باشد.داشت یادم میرفت....بگذار سیبیل هایت درآید....

ناشناس گفت...

salam , shoma kai bargashtin kermanshah , be man sar bezan.