پویاهه
خُب... کجای قصه بودیم؟ اول یکی بود یکی نبود یا آخر کلاغه به خونش نرسید ؟
۱۳۸۲ مرداد ۱۹, یکشنبه
فروغ بود همون « زن تنها در آستانه فصلي سرد »
داشتن دف ميزدن . چند نفر بودن . همشون فروغ بود از اين شکلاي آبستره
نشسته بودن توي يک زمينه سبز وکرم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر