۱۳۸۱ دی ۸, یکشنبه

رضـــا فرجي :

همه چز خيلي ساده پيش مياد.
ساده يه نفرو ميبينيم و به همون سادگي دل بسته مي شيم.
ساده هم كنار گذاشته ميشيم يا كنار مي گذاريم.
ساده با ينفر حرف مي زني و از اون ساده تر فرداش خبر مرگش رو مي شنويم.
به سادگي كشيدن يك خط روي ورق استاد اسمتو از ليست حذف ميكنه.
خيلي ساده روزهاي امتحان نزديك مي شه و تو هيچ كاري نكردي.
دوستان خيلي راحت از يادت مي برن و سراغي نمي گيرن.
حرفهات به سادگي تفسير ميشن،برداشت مي شن و همه جا پخش ميشن.
خيلي ساده احسا مي كني كه از سادگي اين همه مسائل ساده،قلبت درد مي كنه،
يه چيزي شايد شبيه سكته.
ساده ميريم،ساده ميايم
ساده متنفر مي شيم و پشيمون ميشيم
ساده دوروغ ميگيم و ساده از كنار هم رد ميشيم
خيلي ساده از هم مي گذريم
هيچ كس مقصر نيست اما ساده محكوم مي كنيم
همه اينها از سادگي ماست
باور كنيد از سادگي خود ماست
هيچ كس گناهي نداره،همه پاكن و ساده
از اين نوشته هم ساده بگذر دوست من

هیچ نظری موجود نیست: