۱۳۸۲ آبان ۲۵, یکشنبه

از همين پنجره روبرويی بود
که هزار جفت آهو بيرون پريدند
و آبستنی
توی اتاق من سبزه گره می زنی
تا محاکمه راوی به جرم ضرب و شتم خرخاکی ماده
زير همين پايه تخت که تکيه گاهمان بود
پروانه های اساطير زده
موذی شده
از بس که سرگيجه گرفتم
جای اين شمع لعنتی هم چراغ قوه
در چشمانش چريده بودم
تا هزار جفت آهو از روی اين تحت رد شدند
تا از همين پنجره روبرويی بود که بيرون پريدند .
۸۲/بهار

هیچ نظری موجود نیست: