پویاهه
خُب... کجای قصه بودیم؟ اول یکی بود یکی نبود یا آخر کلاغه به خونش نرسید ؟
۱۳۸۲ تیر ۳, سهشنبه
فردا امتحان روسازی دارم
يه روزا ارچی اقايون سر کلای رفتن و گفتن و ياد گرفتن
برا من مونده همين يه شب ( اکه هی ! )
خدا به خير کنه....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر