خُب... کجای قصه بودیم؟
اول یکی بود یکی نبود یا آخر کلاغه به خونش نرسید ؟
۱۳۸۲ فروردین ۲, شنبه
شكوه زيستن اينك : طلوع فروردين
زمين به ما آموخت ز پيش خاذثه بايد كه پاي پس نكشـــــــيم
مگر كم از خاكيم
نفس كشــــــــيد زمين ما چرا نفس نكشيم
به قول يكي از دوستان ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر