خُب... کجای قصه بودیم؟
اول یکی بود یکی نبود یا آخر کلاغه به خونش نرسید ؟
۱۳۸۲ فروردین ۱, جمعه
اينجا اهواز است سال ....1381 دارد مي گذرد و اين ساعت لعنتي اما مثل كودك تري ها كند نمي شود دم عيدي
امسال گول نمي خورم .. چند سالي هست كه گول نمي خورم . كه اگر عيد هم نيايد آب از آب تكان نمي خورد كه نمي خورد
باور نداري ؟؟ به بهار بگو نيايد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر