۱۳۸۱ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

اين شومينة بهت زده دست تو را فهميـــــد.
و
تني كه تني ميشود...
از كمر افتاده


كودك از روي من كه پريد
سرخي من ار تو
مي خواند
توي اصفهان موج كوتاه


وشيري كه مي خوري حلال
انفجار صدا ندارد

هیچ نظری موجود نیست: